آبی خاکی شرح دقایق خاکیانی که واصل آبی آسمانند
| ||
|
ياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتم در ميان لاله و گل آشياني داشتم گرد آن شمع طرب مي سوختم پروانه وار پاي آن سرو روان اشك رواني داشتم آتشم بر جان ولي از شكوه لب خاموش بود عشق را از اشك حسرت ترجماني داشتم چون سرشك از شوق بودم خاكبوس درگهي چون غبار از شكر سر برآستاني داشتم در خزان با سرو و نسرينم بهاري تازه بود در زمين با ماه و پروين آسماني داشتم درد بي عشقي ز جانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جاني داشتم بلبل طبعم رهي باشد ز تنهائي خموش نغمه ها بودي مرا تا همزباني داشتم نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: غزل، غزل فارسي، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |