آبی خاکی شرح دقایق خاکیانی که واصل آبی آسمانند
| ||
|
دل و دين و عقل و هوشم همه را به آب دادي ز كدام باده ساقي به من خراب دادي دل عالمي ز جا شد چو حجاب بر گشودي دو جهان به هم برآمد چو به زلف تاب دادي در خرمي گشودي چو جمال خود نمودي ره درد و غم ببستي چو شراب ناب دادي همه كس نصيب دارد ز نشاط و شادي اما به من غريب مسكين غم بي حساب دادي زلب شكر فروشت دل ((فيض ))خواست كامي نه اجابتم نمودي نه مرا جواب دادي موضوعات مرتبط: غزل فارسي، ، برچسبها: تخته اول كه الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست حلقه حي را كالف اقليم داد طوق ز دال و كمر از ميم داد لاجرم او يافت از آن ميم و دال دايره دولت و خط كمال بود در اين گنبد فيروزه خشت تازه ترنجي ز سراي بهشت رسم ترنجست كه در روزگار پيش دهد ميوه پس آرد بهار كنت نبيا چو علم پيش برد ختم نبوت به محمد سپرد مه كه نگين دان زبرجد شدست خاتم او مهر محمد شدست گوش جهان حلقه كش ميم اوست خود دو جهان حلقه تسليم اوست خواجه مساح و مسيحش غلام آنت بشير اينت مبشر به نام امي گويا به زبان فصيح از الف آدم و ميم مسيح همچو الف راست به عهد و وفا اول و آخر شده بر انبيا برچسبها: ياد ايامي كه در گلشن فغاني داشتم در ميان لاله و گل آشياني داشتم گرد آن شمع طرب مي سوختم پروانه وار پاي آن سرو روان اشك رواني داشتم آتشم بر جان ولي از شكوه لب خاموش بود عشق را از اشك حسرت ترجماني داشتم چون سرشك از شوق بودم خاكبوس درگهي چون غبار از شكر سر برآستاني داشتم در خزان با سرو و نسرينم بهاري تازه بود در زمين با ماه و پروين آسماني داشتم درد بي عشقي ز جانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جاني داشتم بلبل طبعم رهي باشد ز تنهائي خموش نغمه ها بودي مرا تا همزباني داشتم موضوعات مرتبط: غزل، غزل فارسي، ، برچسبها: ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
برچسبها: به نام خداوند نون والقلم و مايسطرون . به نام خدائي كه ما را آفريد و علم سخن گفتن آموخت و توانائي به دست گيري قلم عطا فرمود تا احساس دروني خويش را به وسيله آن بيان كرده وبه ديگران برسانيم. انسان از اول خلقت در هر برهه و مكاني سعي كرده است با توسل به داشته هايش آنچه را كه در دور و بر زندگيش مي گذرد و احساسي كه به واسطه حوادث گوناگوني در درونش برانگيخته مي شود ؛ ثبت كرده و از خويشتن به يادگار بگذارد. آثار بجا مانده در ديواره غارها ودست نوشته هاي متعدد ؛ دليل روشني بر اين مدعا ست. خلق متون نظم و نثري كه به وسيله او در روزگاران گذشته انجام يافته و براي ما به ارث رسيده آئينه روشني از احساسات لطيف و جلو گاه حسن بيانيست كه آيندگان را در راه رسيدن به سرمنزل مقصود راهنمائي مي كند. ادبيات منثور و منظوم ايراني با بهره گيري از پيش زمينه اعتقادي و عرفاني نابي كه شعرا و عرفاي اين سرزمين داشتند در ميان ادبيات ديگر ملل جايگاه ويژه اي به خود گرفته و از اعتبار خاصي برخوردار مي باشد. با توجه به اهميت شناخت راه در رسيدن به مقصد غائي بر آن شدم تا به همراهي و مساعدت دوستاني كه مايل به طي مراحل معرفت مي باشند من نيز پاي در راه گذارم. بر اين باورم ادبيات عرفاني ما همچون چراغي؛ روشنگر راه پيش روي خواهد بود.
برچسبها: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |